بالآخره بعد از 3 سال فهمیدم حتی اگه شاهرگمم بزنم نمیتونم نوشتنمو محدود کنم، هر چه قدرم درگیر کنکورو این چرت و پرتا باشم بازم میدونم رویای بچیگیم هیچ وقت عوض نمیشه حتی اگه رشته ای رو بخونم که هیچ ربطی به نویسندگی نداره تهِ تهِ تهِ قلبم میدونم که نوشتن با اینکه نون و آب نمیشه اما تنها دلیل جریان زندگیمه پس به قول معروف خیلی old's coolطور به بیان برگشتم که شاید جبرانی باشه برای این  سال گذشته

حالا اون بخش عاشقانه عنوان برمیگرده به آهنگی که آپلود شده و خوانندش ریشه دوونده تو کل وجودم و دلم براش پرپر میزنه؛ به همین شدت! پس شمارو دعوت میکنم به شنیدن اثر این اسطوره که اگه اشکتونم دراومد به هر دلیلی فقط فکر عمۀ بیچارۀ منم باشید :))))))

 

 

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها