An Empty Shiny World



بالآخره بعد از 3 سال فهمیدم حتی اگه شاهرگمم بزنم نمیتونم نوشتنمو محدود کنم، هر چه قدرم درگیر کنکورو این چرت و پرتا باشم بازم میدونم رویای بچیگیم هیچ وقت عوض نمیشه حتی اگه رشته ای رو بخونم که هیچ ربطی به نویسندگی نداره تهِ تهِ تهِ قلبم میدونم که نوشتن با اینکه نون و آب نمیشه اما تنها دلیل جریان زندگیمه پس به قول معروف خیلی old's coolطور به بیان برگشتم که شاید جبرانی باشه برای این  سال گذشته

حالا اون بخش عاشقانه عنوان برمیگرده به آهنگی که آپلود شده و خوانندش ریشه دوونده تو کل وجودم و دلم براش پرپر میزنه؛ به همین شدت! پس شمارو دعوت میکنم به شنیدن اثر این اسطوره که اگه اشکتونم دراومد به هر دلیلی فقط فکر عمۀ بیچارۀ منم باشید :))))))

 

 

 

 


- 7 ساعت، 7 ساعت کوفتی با یه گوشی صفحه شیش اینچی کوفتی پشت یه میز کوفتی نشسته بودم و داشتم شِر و وِر و شکربازیای بچه های کلاسو تحمل میکردم :))) واقعا من نباید مایۀ افتخارتون باشم؟!

- یه چیزی بگم؟ فهمیدم رو جیک جیلنهال کراش دارم :|

- به بابام میگم برم تتو بزنم؟ میگه آره دختر گلم. میگم اشکالی که نداره؟ میگه نه بابا جان، چه اشکالی؟! فقط فکر جای خوابتو برای یعدش کردی دیگه بابا جان. :/ میبینین تروخدا؟ توجه موج میزنه تو خونواده

- با این آهنگ سم اسمیت اشکام کل خونرو داره غرق میکنه!

 

 

- میخواستم از این فیلم تو پستای قبلی یاد کنم که دیگه قسمت بود اینجا اسمش بیاد: دانی دراکو. یه فیلم درام با چاشنی تخیل، خیلی خیلی عالی بود بنظرم؛ و من خودم خیلی دوسش داشتم. دیالوگ اول این آهنگِ سم اسمیتم برای همین فیلمه که دو قسمته و به شدت پیشنهادش میکنم به فیلم بازای گل

- امروز خیلی اتفاقی اینو تو یه سایت خبری به قول خودشون معتبر دیدم

فقط سکوت . یه مشت احمق دور هم جمع میشن بدون هیچ اطلاعاتی راجعبه یه آدم چرت و پرت مینویسن. اون لحظه به شدت خودمو کنترل کردم که لپ تاپمو از وسط دو نصف نکنم با خوندن این خبر. نمیگم فرشته بود. قطعا تو زندگیش اشتباه کرده چون همۀ ما یه جاهایی پامون میلغزه ولی نه اینکه دیگه بیان مشکل پوستی و بیماری حادشو که میتونست به سرطان پوست منجر بشه ربط بدن به گریم و عمل جراحی. آرایششم به خاطر محافظت از پوستش در مقابل پرتوهای خورشیدی بود که خیلی برای این بیمارا خطرناکه، حالا تو هر مرحله ای از این بیماری

▪ معمولا با یه تحقیق کوچولو یا یه سرچ تو ویکیپدیا میشه جلوی پخش شدن خیلی از خبرای مسخره رو حتی اگه دربارۀ یه مرده باشه گرفت

- اینجانب 18تا ویدیوی ریاضی باید ببینم و بعدشم بشینم زیست بخونم که به این معنیه که مرگ من همین امشبه؛ خوبی بدی دیدین حلال کنین چون دیگه قراره راحت بشین از دستم

- یکی به من بگه خوش مزه تر از شیر قهوه با عسل تو تاریخ بشریت هست آیا؟ اونم اگه استارباکس باشه :)))

- داشتم درایو E لپ تاپمو از بالا تا پایین شخم میزدم که یه PDF رو پیدا کنم و بعد با این عکس رو به رو شدم

A Mini Size :) اولین روز مهدکودکم بود. ضعف کردم برا خودم اصن خودشیفته ام خودتونین :))))))))))

- فکر کردن به قلم چی هفتۀ بعد رعشه میندازه به وجودم ولی نمیدونم معلمای گرامی ما این حجم از بیخیالی رو کجاشون جا میدن؟ :/

 


وی ساعت ٧ صبح چشمهارا از هم گشوده و با دو کاسه خون به صفحه گوشی زل میزند

وی آدم بسیار بیچاره ای ست که در این ساعت به جای اینکه از باران بهاری لذت ببرد به اجبار پشت میز نشسته، گردن مبارکش خشک میشود با چنین صحنه های وحشتناکی دمادم روبه رو میشود: BORED

این فرد احوالات لاطائل و ژاژ خود را با حضار به اشتراک می گذارد و از همینجا اعلام میکند که تا یک ربع ساعت دیگر باید به گروه عربی نقل مکان کرده و در آنجا به ویس ترجمه گوش سپارد

باشد که رستگار شود :))))


این لیستو به دعوت کالیستوی مهربون نوشتم که یه to-die list هستش:

1. هیچ وقت حتی تا قبل از مرگم یادم نره که یه پدری پشتمه که اراده ش آسمونو به زمین میاره یا کوه میتونه بشه خاکی که روش راه میرم

2. تأسیس یه مؤسسۀ خیریه یا ترجیحن یه خونه برای بچه های بی سرپرست یا بدسرپرست و خانمای سرپرست خانوار :)

3. آفریقا گردی کنم

4. بلیت تورای یه ماهۀ مارون5رو بخرم و چولا ویستا (یه شهریه تو کالیفرنیا) رو با جیغام کر کنم :)))

5. تبریز که رفتم در درجۀ اول یه سری به کلیسای سرکیس بزنمو نزدیک 200تا عکس از فضاش بگیرم (البته اگه اجازه بدن)

یه نکته و اونم اینکه الآن ممکنه فکر کنین مگه میشه تا حالا تبریز نرفته باشی!؟ من خیلی آدم بد مسافرتیم و پارسالم که خانواده رفتن ایرانگردی من پیش مامان بزرگ و بابابزرگم موندم :| و دل خوشی از سفر کردن ندارم ولی تبریزو شده با پای پیاده میرم

6. یه تابلوی نقاشی از مریم مجدلیه بکشم. یه چیزی تو این مایه ها

اثری از دومنیکو تینتورتو

7. به همون چیزی که همیشه میخواستمو خودمم میدونم چیه برسم، به هر قیمتی

8. با آسا مون واک یاد بگیرم و حرفه ای برقصم. به عشق مایکل فقط

9. دورۀ ریکوردرمو کامل کنم و یه آهنگ بنویسم

10. کتاب بخونم و کتاب بخونم و کتاب بخونم

 

 


نزدیک 50 تا نوتیفیکیشن برام اومده بود. گفتم رو به موته که اینجوری داره واتساپو بمباران میکنه

سی تا کیمیاااااااااا فرستاده بود، تهش نوشته بود: کیمیا تو همون تارا تو واکینگ دِد بودی و من این همه مدت خبر نداشتم؛ خیلی پستی که بهم نگفتی

من که مثه این مَنگا بودم و تازه از خواب بیدار شده بودم براش تایپ کردم: چرا چرت و پرت بلغور میکنی؟ تارا کیه؟ همینجوری هی گفت و گفت تا آخر این عکسو خیر سرش برام فرستاد 

[تاراشون:|]

با جدیت براش ویس گرفتم 5 دقیقه در حالی که داشتم قانعش میکردم این بشر هیچیش شبیه من نیست. بدون هیچ شوخی ای بهم گفت که کیمیا اگه رفیقم نبودی میگفتم شبیه سازیت کردن و تو یه کلونی :/

- این داستان: دوست متوهم (قسمت 224)


من نمیدونم چرا هر کانالیو باز میکنم یا راجعبه کرونا نوشته یا تهدیدات ترامپ سایت خبری msn هم که ماشاالله قربونش برم انقدر شفاف سازی میکنه آدم باید فقط یه شبانه روز تو شوک خبراش بره خودشو تو دستشویی حبس کنه. نمونه هاشم که مشاهده میکنین البته واقعیت تلخه و از زمان حضرت آدمم این موضوع صادق بوده :|||

بر

 

این خبرم که قطعاً اولین بار کیمیا نیوز به اطلاعتون نمیرسونه و خودتون از قبل از این وضع شلم شوروایی که کرونا راه انداخته خبر دارین

 

من یه بیمار هیپوکندریام یا همون خودبیمارانگاری (وی سر خود را به نشانۀ احترام برای جناب حداد عادل خم میکند) و امسال خیلی بهتر ازسال پیش شده وضعیت روحیم با تلاش خودم و صد البته خوندن کتابایی مثل شفای زندگی لوییز هی یا فیلم Then came you که خدایی هیچ کدوم بی تأثیر نیودن ولی منی که همیشه فکر میکنم یه مشکل جسمی دارم هیچ عکس العملی به کرونا نداشتم عملن هیچی، اولین باره تو زندگیم که هیچی برام مهم نیست شایدم به خاطر بلایی باشه که آبان 98 سرم اومد و منو رو به قبله کرد یعنی واقعن باعث شد یه شب کامل قرآن به دست رو به روی قبله بشینم در این حد بود وضعیتم :))) یه ویروس گوارشی رفته بود نشسته بود کنج معدم که داشت ذره ذرۀ وجودمو حل میکرد تو خودش در حدی که 2 هفته مدرسه نرفتم و گوشۀ خونه مثه یه مار زخمی به خودم میپیچیدم. جالب اینجائه که هیچ دکتری نمیتونست تشخیص بده این چه کوفتیه. یکی میگفت کولیت عصبیه، یکی میگفت گاستریت معدست که بعدش زخم معدئه و ممکنه ختم بشه به سرطان معده اگه جلوشو نگیری خوب یادمه ساعت 11 بود که دیگه قشنگ عزرائیل جلوم رژه میرفت. کارمون رسید به بیمارستان خصوصی و بستری شدن تا ساعت 4 صبح بعدشم دوباره 1 هفته از مدرسه عقب افتادم. آخر مشخص شد که بلههه مرض بنده ویروسی بوده و هیچ ربطیم به سرطان معده و اینجور چیزا نداشته حالا انتظار دارین یه همچین آدمی که تا دی پارسال از این بیمارستان به اون بیمارستان و درمانگاه کوچ میکرد روحش خدشه دار نشه واقعن؟ :))) اونم منی که اگه آنفولانزا میگرفتم 2 روز بعدش تو خونه میرقصیدم

تا الآنم وضعیت معدم درست درمون نیست من حاضرم آماس ریه کنم ولی دوباره اون بلای یه سال پیش سرم نیاد :/

از همون موقع بود که یکسره فک میکردم که یه چیزی تو بدنم مشکل داره قلبم نامرتب میزنه، مردمک چشمام غیرعادی، ریتم تنفسم یه جوریه و هزارتا انگ دیگه که هیچ کس حتی فکرشم نمیکنه به خودم میچسبوندم.

پ ن نامبر وان: دیروز از ساعت 6:30 تا 8:30 کلاس ریاضی مجازی داشتیم، یعنی خون خونمو میخورد اون لحظه که به جای شیمی خوندن مجبور بودم اون بابالنگ درازو تحمل کنم که انگار تمرینارو داره برای خودش حل میکنه و برای یه پشت کنکوری درسارو توضیح میده که همه چیو بلده خیر سرش و اولین بارشم نیست که اسم "احتمال شرطی"رو میشنوه. حالا موقع درس دادن اسم منم گفت که سؤالشو جواب بدم، منم مثه این خلا خیره شدم به صفحۀ لپ تاپ و در عرض 0.5 ثانیه آف شدم :| مردک. استغفرالله

نامبر تو: میشه یه راهنمایی بگیرم ازتون؟ البته تو پست قبلم نیازمند یاری سبزتون بودم که هیچی به هیچی بود و فقط یه هالۀ قهوه ای به جا موند برام :) من در عرض این دو ماهی که تعطیل بود مملکت، هیچ غلطی نکردم. به نظرتون تا کی ممکنه تعطیل بمونیم و آیا امکان جبران برای من بخت برگشته هست؟ مرسی، اَه

نامبر تِری (): آهنگ اوردم براتون چه آهنگی:

 

 

نامبر فور: یه عکسی دیروز دیدم تو اینستا، به یه درجه ای از عرفان رسیدم با دیدنش که حس کردم قلبم داره تو دهنم میزنه

 

 


بالآخره بعد از 3 سال فهمیدم حتی اگه شاهرگمم بزنم نمیتونم نوشتنمو محدود کنم، هر چه قدرم درگیر کنکورو این چرت و پرتا باشم بازم میدونم رویای بچیگیم هیچ وقت عوض نمیشه حتی اگه رشته ای رو بخونم که هیچ ربطی به نویسندگی نداره تهِ تهِ تهِ قلبم میدونم که نوشتن با اینکه نون و آب نمیشه اما تنها دلیل جریان زندگیمه پس به قول معروف خیلی old's coolطور به بیان برگشتم که شاید جبرانی باشه برای این 3 سال گذشته

حالا اون بخش عاشقانه عنوان برمیگرده به آهنگی که آپلود شده و خوانندش ریشه دوونده تو کل وجودم و دلم براش پرپر میزنه؛ به همین شدت! پس شمارو دعوت میکنم به شنیدن اثر این اسطوره که اگه اشکتونم دراومد به هر دلیلی فقط فکر عمۀ بیچارۀ منم باشید :))))))

 

 

 

 


▪ پینترستم به خودیِ خودش بد نیست، بعضی وقتا بهم یادآوری میکنه چه قدرتی دارم. چه نیرویی داریم. فمینیسم نیستم، نه لیبرال و نه رادیکال اما با دیدن این عکسا خیلی منقلب شدم!

- بعضی وقتا تصاویر چیزایی رو به آدم یادآوری میکنن که هزارتا سایت خبری، مجله، رومه یا کتاب نمیتونه وارد ذهنت کنه

 


شاید آهنگش پرتتون کنه به سمتی که این دنیا خلافش حرکت میکنه، شاید مبالغه ست توصیفاتم ولی برای خودش و سبکش و تک تک واژه های شعراش، حتی حرکت دستاش روی کلاویه های پیانو که بعضی آهنگاشو متمایز میکنه، جون میدم. به همین شدت!

 

 

# من چون تمام راه های ارتباطیمو قطع کردم به تازگی با دنیا، هیچ جایی رو به جز این گوشۀ کوچیک و دنج جهانِ تموم نشدنیِ ارتباطات ندارم. برای همینه که همیشه این دور و برم :) به بزرگی خودتون از سر تقصیرات این بچه بگذرین.

  شبتون خوش

 


 

# دوربین فقط باید دوربین المپیای ژاپنی اونم از مدل DL2000ـش باشه که آدم عشق کنه وقتی صدای شاترش بلند میشه دلم غنج میره براش اصن :))) یاشیکا هم از این مدلای قدیمیه ولی خیلی دوسش ندارم. کمی رو به مقداری بی روحه :| یعنی اثرات قرنطینه و فشار این چند روز انقدر مشهوده که به دوربینم صفتای انسانی نسبت میدم. البته این مدل عکاسیاهم دردسر خودشو داره، مثلاً معدود مغازه هایی هستن که خیلی اهل فیلم و لنز اینجور دوربینا باشن یا اگرم بودن دیگه بساطشونو جمع کردن و فقط دلشونو خوش کردن به نی یا کانن که من هیچ علاقه ای به این سوسول بازیا ندارم :) اگه بازم سؤالی داشتین اینجانب، کارشناس فنی، در هر زمینه ای در خدمتتونم (;

# میخواستم نیمرو درست کنم که در همین حین یه خروس بی محلی زنگ زد و بنده هم به همون شکل ماهیتابه رو بر روی گاز عزیز ترک گفتم و بعد از 5 دقیقه منزل بوی "ساندویچ ژوزف" خیابان نیلوفر را گرفت :))) (البته ساندویچ کثیف که به خودی خود میچسبه و بنده در بدترین شرایطم آمادم ولی اون بوی روغن مذکور بعضی وقتا بدجوری رو اعصاب بویایی م اثر میذاره)

حالا مامانمم تو همین وضعیت شیر تو شیر دقیقن وقتی که من دارم گندی که زدمو ماست مالی میکنم سر میرسه: خرس گنده رو ببین داشت آشپزخونه رو به آتیش میکشید (از عشقه اینا همه)، رفته یه نیمرو درست کنه کل خونه رو دود برداشته. من همسن. (جای خالی را با معلومات خود پر کنید)

بعدشم که نفهمیدم با چه جمله هایی به تخریب شخصیتم ادامه داد چون رفته بودم تو اتاقم و در کنج ترین قسمت نشستم، هنذفریامو کردم تو گوشم و با هر یه Beat itـی که مایکل میگفت منم مطمئن بودم مامانم یه تیر به سمت شخصیت نازنینم شلیک میکنه

# یکی بیاد منو الکی دل خوش کنه که این خبر دروغه:

این :/ به خدا از وقتی چشمم بهش خورده خواب ندارم. هِی به خودم میگفتم دنبال این خبرا نرمااا ولی این چون قدیمی بود کنجکاو شدم و با دیدنشنم به شکرخوریم و علاقه م به مسائل جنایی لعنت فرستادم

# اسکایپم سر لج گذاشته باهام، ویدیوکالش کلاً نابود شده. وب کم لپ تاپ اوکیه، برنامه رو هم یه بار آن اینستال و اینستال کردم تأثیری نداره که نداره. خوشحال میشم فرضیه هاتونو در این باره به اشتراک بذارین باهام :)))

 

 

 


میخوام ترغیبتون کنم به "در خانه ماندن" با این فیلما که به نظر من ارزش یه بار دیدنو دارن و بنده در این 2 ماه مبارک خودم به شخصه بعضیاشونو بیشتر از 2-3 بار دیدم. تعدادشون زیاد نیست بنا به محدودیت اینترنتی که دارم :)

 

1. To all the boys I've loved before

از پوستر و اسم فیلم مشخصه که یه فیلم رومانتیک و در عین حال کمدیه که البته تمام انتظاراتی رو که از یه فیلم استودیویی میره برآورده نمیکنه ولی یه داستان شیرینه که باعث حواس پرتیتون در طی فیلم از لارا جین که مسیر زندگیشو پیدا میکنه و در این راه عشقو تجربه میکنه، نمیشه. (7/10)

 

2.Million dollar baby

پیام این فیلم همون جمله ایه که همیشه از بچگی بهمون میگفتن: خواستن توانستن است. ولی این دفعه شکل نصیحت و پند به خودش نمیگیره و مخاطب رو به بهترین شکل به جلو سوق میده که به نظرم داستان فیلم هم، خیلی مؤثر بود تو این موضوع (9/10)

 

3. From here to eternity

فیلمیه که قدیمیه و ممکنه کسایی که طرفدار این نوع فیلمای کلاسیک نیستن خلی باهاش ارتباط برقرار نکنن ولی به نظرم این فیلم به نوبۀ خودش اونم سال 1953 تونسته یه سری مسائل روانشناختی مثل ارتباط عاطفی رو، روشنتر کنه. تم جنگیشم به نظرم باعث شده جذابیتش بیشتر بشه (8/10)

 

4. Before sunset

9.5/10

و

 

5. Before midnight

8/10

این فیلم کلاً  قواعد داستان گویی تصویری رو زیرپا میزاره و شاید هم همین موضوعه که فیلمو برای بیننده جذابتر میکنه. چون تمام اتفاقات در یک شب و فقط هم با دوتا کاراکتر پیش می آد. Before Sunset آز نظر من جذابتره ولی حقیقتاً هر دو فیلمای قوی ای هستن با یه فضای صمیمی و عاشقانه.

 

6. The lunchbox

اصلاً به فیلمای بالیوودی علاقه ای ندارم. در هیچ شرایطی :| ولی وقتی ام بخوام فیلمی رو ببینم که زادگاهش بالیووده یه چیز درست و حسابی می بینم. مثه همین فیلم که رو دست هر فیلم بالیوودی ای که از 2 ساعتش فقط 1.30شو میرقصن، زده :))) یه داستان ساده ولی در عین حال خیلی هوشمندانه. آخرشم میفهمی که درسته بعضی وقتا با یه قطار اشتباه مسیر زندگیت عوض میشه ولی این تغییراتی که دست من و تو نیست، تهش تورو به یه جایی میرسونه که از همیشه بیشتر میتونی طعم زندگی کردنِ واقعیرو بچشی قطار اشتباه ممکنه شمارو به یه ایستگاه درست برسونه! (10/10)

 

7. 

2020 اکران شد و خب، هم نقد شد و هم تحسین ولی فیلمیه که ارزش تحسینو داره با اینکه بازیگراش جوونن و ممکنه از نظر خیلیا تجربۀ چندانی نداشته باشن. دختری که خودش مشکلات زیادی داره ولی وقتی میبینه کسی که دوسش داره به راه های مختلف خودکشی فکر میکنه خودشو وقف اون میکنه و بهش کمک میکنه. فیلنامه اش قویه و یه ترکیبیه از فیلمای لیدی برد و باعشق، سایمون. همین فیلنامۀ قویشم باعث شده تا مثل فیلم به تمام پسرانی که قبلاً دوست داشتم، زود از ذهن آدم پاک نشه (9.10) :))

 

8. Jojo rabbit

جوجو خرگوشه همون فیلمیه که من 3 بار ری-پلیش کردم و هر دفعه بیشتر از قبل لذت بردم از دیدنش. سبک هر کسی نیست این فیلم ولی یه کمدیِ درعین حال به شدت احساسیه که به درد یکی مثه من نمیخوره چون تهش سرانۀ مصرف دستمال 10 برابر میشه :))) شوخی هایی که با هیتلر میشه تو این فیلم، از پنجاه سال پیش خیلی خیلی پررنگتره. تک تکِ شخصیتا فقط میخوان یه چیزی رو انتقال بدن و اونم اینه که اگه جنگ باشه هر دوطرف آسیب میبینن حتی اگه طرف دیگه آلمان باشه. (10/10)

 

9. The help

از نظر محتوایی زیرمجموعۀ رمان هایی مثل کلبۀ عمو تام یا ریشه هاست ولی خب از نوع مدرنش که کمدی و در عین حال واقعیت یه جامعۀ نژادپرستانست. اینکه سفیدپوستای یکی از متمدن ترین ایالت های آمریکا توالتشونو از خدمتکارای سیاه پوست جدا میکنن اما آخر هفته هاشونو به مراسم خیریۀ کمک به کودکان گرسنۀ "سیاه پوست" اختصاص میدن فیلمش تناقضای زیادی داره که خیلی به محبوبیتش اضافه کرده. (8.5/10)

 

10. Call me by your name

فیلمای ایتالیایی اکثراً بیننده های خاص خودشونو دارن ولی این فیلم بدون شک هیچ محدودیتی نداره از نظر بیننده. عشق و دوست داشتن بین دوتا آدمه که میخ کوبتون میکنه تا آخر فیلم. در آخرم میفهمین که ممکنه بعضی وقتا والدین دردای مشترک داشته باشن با بچه هاشون :))) نمیتونم بیشتر از این توصیف کنم این شاهکارو. فقط باید دیده بشه تا درک کنین زیبایی این فیلمو

 

11. Hacksaw ridge

یه فیلم جنگی و درعین حال خیلی تأمل برانگیزه. یه جاهایی نقصای ریز و درشتی داره که خیلی به چشم نمیاد و از جذابیت داستان کم نمیکنه. یه تصویر کامل از انسانیته؛ بدون هیچ کم و زیادی (9/10)

 

12. 8: A South African horror story

یه اتلاف وقت به تمام معنا، به همین شدت و قدرت :| نمیدونم چی بگم در توصیفش. من خودم به فیلمای ژانر ترسناک علاقه ندارم چون شبش یه پروسۀ خلی طولانی دارم برای خوابیدن ولی دو سال پیش، یه فیلم ترسناک درست و حسابی دیدم که اونم The Conjuring بود و فقط هم همون قسمت اولش جذبم کرد. من با یه ته موندۀ اینترنتی که داشتم این فیلمو دانلود کردم و در آخرم هیچی دستگیرم نشد، همینقدر زیبا :)  (دیدم فیلم خوب زیاد معرفی کردم گفتم این وسطا یکم با این مدلاهم آشناتون کنم‍) (6/10)

 


امروز یادم افتاد چه قد میتونستم تو بچگی اعصاب خردکن باشم :))) قضیه از اونجایی شروع شد که من تک فرزند بودم با یه پدر و مادر شاغل که نیاز به مراقبت داشتم اونم وقتی 5 یا شاید 6 سالم بود. پس خانوادۀ محترم برای مراقبت از من به فکر استخدام یه پرستار افتادن که خب بنده از همون اولم خوشم نمیومد، میگفتم خودم تنها از پس همه چی بر می آم و از اینجور حرفایی که همۀ بچه ها میگن تا یه غریبه پیششون نمونه، حتی اگه طرف یه پرستار باشه. خیلی خوب یادمه که 4 تا اومدن و هیچ کدوم از 4 تاشونم دووم نیُوردن. مثلاً من که تو اتاقم بودم، میومدن پیش من، وقتیم که اونا پیش من بودن من میرفتم تو اتاق مامان و بابام. کل خونه رو من متر میکردم به این شکل :))) یا اصلاً لب به هیچی نمیزدم (نوعی اعتصاب غذا)، بعد یه ماهم که میدیدن واقعاً نمیتونن با یه همچین بچۀ سرخودی کنار بیان، میذاشتن و میرفتن. بچه کم نبود براشون و کنار اومدن با منم که خودش یه پروسۀ دو ساله بود و به هیچ وجه من الوجوه ارزششو نداشت کلاً با سکوت همه چیو پیش میبردم. شاید اگه اونموقع گریه و زاری میکردم، انقدر کارم تمیز از آب در نمیود و تهشم به جایی ختم نمیشد که مجور باشم از 6 سالگی خونه تنها بمونم! بچۀ شری نبودم "اون زمان"، حودم بودم و خودم زیاد جالب نبود ولی به بدی بودنِ یه نفر دیگه تو خونه هم نبود.

◼ باید بعضی وقتا با بعضی آدما هم دقیقاً همینجوری رفتار کرد. باید سکوت کرد، باید انقدر صبر کنی، انقدر سکوت کنی که "خودشون" بدون هیچ اجباری برن گاهی وقتا درسته تنها میشی ولی خودت با خودت میتونی بهتر کنار بیای، راحتتر میتونی همونی باشی که خودت میخوای. 

◼ Photo: 

مردم براش =)

◼ یه خروار جزوۀ ننوشته، درسِ نخونده، فیلمای ندیده و کتابای بازنشده دارم، نظرتون راجعبه خودکشی چیه؟

◼ Photo: 

Racism or what

◼ 

زیبایی مطلق ‍♀️

◼ بعد از ظهر با فروغ :))))))

- در مملکت ما  و به طور کلی شاید در همۀ دنیا آدم هایی یافت می شوند که به طرز عجیبی به آنچه که در مغزشان فرو رفته و در اطرافشان وجود دارد خو گرفته اند و موجود» تنها چیزی است که به نظر آن ها وجود دارد و زیبا» آن نقش و یا موضوعی است که در دیدۀ آن ها زیبا می نشیند و با موازین و قواعدی که خودشان برای زیبایی وضع کرده اند تناسب و همآهنگی دارد و صحیح» آن صحیحی است که اندیشۀ وسیع و یا محدود آنان بتواند صحتش را قبول کند و با هر چیز تازه، هر فکر تازه، در زندگی، کار، عشق، شعر، موزیک، و غیره. به شدت مخالفت می کنند بی آنکه قدمی برای درک و استنباط آن برداشته باشند.

◼ مگه میشه یه مطلبو بدون آهنگ تموم کرد؟

 

 


میخوام ترغیبتون کنم به "در خانه ماندن" با این فیلما که به نظر من ارزش یه بار دیدنو دارن و بنده در این 2 ماه مبارک خودم به شخصه بعضیاشونو بیشتر از 2-3 بار دیدم. تعدادشون زیاد نیست بنا به محدودیت اینترنتی که دارم :)

 

1. To all the boys I've loved before

از پوستر و اسم فیلم مشخصه که یه فیلم رومانتیک و در عین حال کمدیه که البته تمام انتظاراتی رو که از یه فیلم استودیویی میره برآورده نمیکنه ولی یه داستان شیرینه که باعث حواس پرتیتون در طی فیلم از لارا جین که مسیر زندگیشو پیدا میکنه و در این راه عشقو تجربه میکنه، نمیشه. (7/10)

 

2.Million dollar baby

پیام این فیلم همون جمله ایه که همیشه از بچگی بهمون میگفتن: خواستن توانستن است. ولی این دفعه شکل نصیحت و پند به خودش نمیگیره و مخاطب رو به بهترین شکل به جلو سوق میده که به نظرم داستان فیلم هم، خیلی مؤثر بود تو این موضوع (9/10)

 

3. From here to eternity

فیلمیه که قدیمیه و ممکنه کسایی که طرفدار این نوع فیلمای کلاسیک نیستن خلی باهاش ارتباط برقرار نکنن ولی به نظرم این فیلم به نوبۀ خودش اونم سال 1953 تونسته یه سری مسائل روانشناختی مثل ارتباط عاطفی رو، روشنتر کنه. تم جنگیشم به نظرم باعث شده جذابیتش بیشتر بشه (8/10)

 

4. Before sunset

9.5/10

و

 

5. Before midnight

8/10

این فیلم کلاً  قواعد داستان گویی تصویری رو زیرپا میزاره و شاید هم همین موضوعه که فیلمو برای بیننده جذابتر میکنه. چون تمام اتفاقات در یک شب و فقط هم با دوتا کاراکتر پیش می آد. Before Sunset آز نظر من جذابتره ولی حقیقتاً هر دو فیلمای قوی ای هستن با یه فضای صمیمی و عاشقانه.

 

6. The lunchbox

اصلاً به فیلمای بالیوودی علاقه ای ندارم. در هیچ شرایطی :| ولی وقتی ام بخوام فیلمی رو ببینم که زادگاهش بالیووده یه چیز درست و حسابی می بینم. مثه همین فیلم که رو دست هر فیلم بالیوودی ای که از 2 ساعتش فقط 1.30شو میرقصن، زده :))) یه داستان ساده ولی در عین حال خیلی هوشمندانه. آخرشم میفهمی که درسته بعضی وقتا با یه قطار اشتباه مسیر زندگیت عوض میشه ولی این تغییراتی که دست من و تو نیست، تهش تورو به یه جایی میرسونه که از همیشه بیشتر میتونی طعم زندگی کردنِ واقعیرو بچشی قطار اشتباه ممکنه شمارو به یه ایستگاه درست برسونه! (10/10)

 

7. 

2020 اکران شد و خب، هم نقد شد و هم تحسین ولی فیلمیه که ارزش تحسینو داره با اینکه بازیگراش جوونن و ممکنه از نظر خیلیا تجربۀ چندانی نداشته باشن. دختری که خودش مشکلات زیادی داره ولی وقتی میبینه کسی که دوسش داره به راه های مختلف خودکشی فکر میکنه خودشو وقف اون میکنه و بهش کمک میکنه. فیلنامه اش قویه و یه ترکیبیه از فیلمای لیدی برد و باعشق، سایمون. همین فیلنامۀ قویشم باعث شده تا مثل فیلم به تمام پسرانی که قبلاً دوست داشتم، زود از ذهن آدم پاک نشه (9.10) :))

 

8. Jojo rabbit

جوجو خرگوشه همون فیلمیه که من 3 بار ری-پلیش کردم و هر دفعه بیشتر از قبل لذت بردم از دیدنش. سبک هر کسی نیست این فیلم ولی یه کمدیِ درعین حال به شدت احساسیه که به درد یکی مثه من نمیخوره چون تهش سرانۀ مصرف دستمال 10 برابر میشه :))) شوخی هایی که با هیتلر میشه تو این فیلم، از پنجاه سال پیش خیلی خیلی پررنگتره. تک تکِ شخصیتا فقط میخوان یه چیزی رو انتقال بدن و اونم اینه که اگه جنگ باشه هر دوطرف آسیب میبینن حتی اگه طرف دیگه آلمان باشه. (10/10)

 

9. The help

از نظر محتوایی زیرمجموعۀ رمان هایی مثل کلبۀ عمو تام یا ریشه هاست ولی خب از نوع مدرنش که کمدی و در عین حال واقعیت یه جامعۀ نژادپرستانست. اینکه سفیدپوستای یکی از متمدن ترین ایالت های آمریکا توالتشونو از خدمتکارای سیاه پوست جدا میکنن اما آخر هفته هاشونو به مراسم خیریۀ کمک به کودکان گرسنۀ "سیاه پوست" اختصاص میدن فیلمش تناقضای زیادی داره که خیلی به محبوبیتش اضافه کرده. (8.5/10)

 

10. Call me by your name

فیلمای ایتالیایی اکثراً بیننده های خاص خودشونو دارن ولی این فیلم بدون شک هیچ محدودیتی نداره از نظر بیننده. عشق و دوست داشتن بین دوتا آدمه که میخ کوبتون میکنه تا آخر فیلم. در آخرم میفهمین که ممکنه بعضی وقتا والدین دردای مشترک داشته باشن با بچه هاشون :))) نمیتونم بیشتر از این توصیف کنم این شاهکارو. فقط باید دیده بشه تا درک کنین زیبایی این فیلمو (10/10)

 

11. Hacksaw ridge

یه فیلم جنگی و درعین حال خیلی تأمل برانگیزه. یه جاهایی نقصای ریز و درشتی داره که خیلی به چشم نمیاد و از جذابیت داستان کم نمیکنه. یه تصویر کامل از انسانیته؛ بدون هیچ کم و زیادی (9/10)

 

12. 8: A South African horror story

یه اتلاف وقت به تمام معنا، به همین شدت و قدرت :| نمیدونم چی بگم در توصیفش. من خودم به فیلمای ژانر ترسناک علاقه ندارم چون شبش یه پروسۀ خلی طولانی دارم برای خوابیدن ولی دو سال پیش، یه فیلم ترسناک درست و حسابی دیدم که اونم The Conjuring بود و فقط هم همون قسمت اولش جذبم کرد. من با یه ته موندۀ اینترنتی که داشتم این فیلمو دانلود کردم و در آخرم هیچی دستگیرم نشد، همینقدر زیبا :)  (دیدم فیلم خوب زیاد معرفی کردم گفتم این وسطا یکم با این مدلاهم آشناتون کنم‍) (6/10)

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها